حدیث فرشته من

دخترم 16 ماهه شدی

هنوز تو در ذهن من همان حدیث کوچکی اما نه وقتی تو را میبینم تو خیلی فرق کردی.دیگه کاملا مفهوم حرف های من را میفهمی..گاهی الکی گریه میکنی یا با خودت می خندی. تو وان حمام مرتب سرت را زیر آب میبری نفست میگیرد اما تو باز هم تکرار میکنی. در این ماه دیگر مستقل می ایستی و اما من را هنوز منتظر قدم های کوچکت گذاشتی اجسام کوچک را چند تا چند تا در دستت میگیری و هزاران کار دیگر  تو دیگر بزرگ شده ای و ١٦ ماهت شده است خدا با دادن تو نعمت را بر من تمام کرد و صبر را بر من چشانید.. راستی امسال تو دومین ماه رمضانی بود که با ما سر سفره های افطار حاضر بودی و مهمان کوچک خدا بودی.قبول باشه دختر من از تو نیز زیرا خداوند گفته که خواب و نفس کشیدن در ا...
1 شهريور 1391
1